نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

تقدیم به خاله مریم...

خاله جون... اینم یک عکس جدید از من :   من این روزا تا میگن دست دست ، دست میزنم... میگم ماما .... از دیشب هم یه کم سرما خوردم که امروز بودم دکتر... ولی حال عمومیم خوبه فقط آبریزش بینی دارم... طرز چار دست و پا رفتنم هم تغییر کرده...یه جوری بین راه رفتن و چهار دست و پا حرکت میکنم.... مامان و بابا میخندن گاهی به این حرکتم... اکثر اوقات منو باید از زیر میز زیر مبل و گوشه ها پیدا کنن..آخه اونجا خیلی خوش میگذره... چند وقت هم هست تو تخت خودم دوست ندارم بخوابم...تو تخت مامان و بابا میخوابم..اینقده کیف میدهههه... خلاصه که خاله جونم..خیلی دلم برات تنگ شده.... خیلی هم شیطون شدم ... کلی بازی گوش و باهوشم من... دوستت دارم خاله.....
24 تير 1392

نیلیای 10 تیر

مامانی... مردیم اینقدر ای جونم گوش دادیم!!..... آهنگشو سعی میکنم واسه وبلاگت بزارم..عاشقشیییییییییییییییییییی...... در حدی که هر بار میزارمش میدویی میآی تماشا میکنی... از دیروز باربرون پسر عموم یاد گرفتی و دست میزنی.... بشکن هم چند وقته یاد گرفتی...وقتی آهنگ شاده انگشتای دستتو باز میکنی و میبندی و سرتو به حالت تکنو تکون میدی.... وای اینقده کیف میکنیم من و بابایی... راستی دیشب برای اولین بار باباتو صدا کردی ... نمیدونم تصادفی بود یا واقعی ولی گفتی "بَ بَ " .... امیدوارم آغاز به شناخت من و بابات باشه... چند روز پیش مریض دی... خیلی سخت.... تازه امروز سرحال شدی و شیطنت هات دوباره شروع شد... 3 روز تب کردی و روز چهارم با قطع شدن تبت دونه ه...
10 تير 1392
1